احتمالا شنیدهاید که در روزهای اخیر فلان سلبریتی به یک رفتگر بیاحترامی کرده است و متعاقبا، فلان سلبریتیها سلسلهوار موضع گرفتهاند و این حرکت را محکوم یا از هجمه علیه سلبریتی مورد انتقاد انتقاد کردهاند.
پرسش اول را شاید مخاطبان در این شرایط بتوانند اینطور مطرح کنند که این ویدیو از سوی چه کسی ضبط شده و سؤال بعد را اینطور بپرسند که چه کسی آن را در اینترنت منتشر کرده است؟ به نظر میرسد فارغ از کیفیت برخورد آن خانم بازیگر با آقای پاکبان، میشود دلایل انتشار این ویدیوی جنجالی را به شیوهای دیگر دید.
این نکته هم قابل توجه است که بازیگر حاضر در آن فیلم، نقش مهمی در کارنامهاش ندارد، اما در یک دههای که دارد در سینمای ایران فعالیت میکند، حدود ۴۰ فیلم بازی کرده است. ظاهرا این بازیگر نزد گروهی از تهیهکنندگان جریان سینمای تجاری محبوب است و بهاحتمال زیاد با این ویدئوها هم خواهان بیشتری پیدا میکند.
هرچند برخی معتقدند در روزهای کمفروغی چهرههای مختلف، گاهی ممکن است برخی از آنها تصمیم به ایجاد جنجالی بگیرند و برای حفظ جایگاه خودشان به میان عوام بیایند، اما کم نبودند کسانی که موج انتقاد از این بازیگر را همراهی کردند و در فضای مجازی این انتقادها را منعکس کردند.
ارضای کاذب عواطف افراد درگیر
تحلیل اجتماعی این رفتارها ممکن است گوشهای از ماجرا را برای ما روشن کند. در ارتباط با این موضوع سعید کشاورزی، جامعهشناس به ایرناپلاس میگوید: در چند سال اخیر، به کرات شاهد ماجراهای مشابه بودهایم اما با یک خط داستان تکراری؛ فردی که تداعیکننده شهرت و قدرت است به دیگری که نماد فقر است، تعدی کرده و سپس جنجال به پا میشود و در سکانس بعد، همه چیز فراموش میشود و البته پس از یک ماه، داستان مجددی اتفاق میافتد.
کشاورزی ادامه میدهد: اما نیروی پیشبرنده این ماجراها چیست؟ دلیلی جانبی وجود دارد و آن هم تلاش سلبریتیها جهت قرار گرفتن مجدد در صدر اخبار رسانهای است. اما این موضوع یقینا نمیتواند دلیل اصلیِ این هیجان و بلوای پرشور باشد؛ چرا که هیچ کدام از این ماجراهایِ عمدتاً مجازی، نمیتوانند بدون حمایت تعداد قابل ملاحظهای از افراد شکل بگیرند.
وی معتقد است: نیروی اصلی هیجانی پشت این ماجرا، ارضای کاذب عواطف افراد درگیر است. در واقع با محکوم کردن و حمایت از این ماجراها، افراد بدون هیچ تلاشی جهت فهم مکانیسمهای نابرابریساز، به حس توهمگونه پیروزی و فائق آمدن میرسند. در این ماجرا، چه سوژه تعدیکننده و چه ابژه در یک نمایش کاریکاتورگونه از نابرابری، به منادیان برابری مبدل میشوند، مبارزهای که هزینه آن تنها فشار انگشت(لایک) است.
به ابتذال کشیده شدن موضوع دردناک نابرابری
او تاکید میکند: درگیر شدن در این نمایشهای متداول و البته به همان اندازه بیحاصل، چیزی جز تهی و پوک کردن پتانسیل برابریجویانه انسانها در پی ندارد. آیا این نمایشها بدیلی کمزحمت اما گمراهکننده برای تعقل عمیق در فرآیندهای تولید نابرابری نیست؟ این ماجراها البته مؤید فرآیند مستمر به ابتذال کشیده شدن موضوع دردناک نابرابری است؛ تصویری که در آن از فقر، چهرهای سطحی و کاریکاتوری ارائه میشود که تنها به درد ارضای عواطف طبقه مشخصی از افراد میخورد.
کشاورزی میگوید: آیا این همان تصویری نیست که باید در آن از سیلی زن و سیلی خور به یک اندازه ترسید؟ درگیر شدن در این بازیهای تصویری به هر شکلی و در هر سطحی حاصلی جز شکست ندارد و تمامی بازیگران این نمایش، چه سوژه عدالتجو و چه ابژه ضعیف، به یک اندازه دستاندرکار به انحراف کشیدن حس برابریجویی هستند؛ حسی که عمیقا در معرض تحریف قرار گرفته است.
نظر شما